«اینجا هتل نیست» کتابی با موضوع تبیین نظام فکری دینی به کتابفروشیها رسید
«وحید لحمی» و «فرزاد یوسفی» مجموعه کتابی نوشتهاند با عنوان «دریچهای به حقیقت دنیا» که در این سلسله کتابها تمرکزشان بر تبیین نظام فکری منسجم دینی با تکیه بر قرآن و روایات، برای تصحیح جهت حرکت آدمی و تغییر در سبک زندگی اوست.
این سلسله کتابها در حوزه نظام تفکر دینی تدوین شده، اما بهطورمستقیم، وارد حوزه گرایشها و رفتارهای آدمی نشده است، ولی تلاش میکند در تبیین نگرشها، با منطق تربیت دینی حرکت کند و با نظامسازی در حوزه اندیشه دینی و پرداختن به مطالب زیربنایی و تحولآفرین، شاکله وجودی خوانندگان را بهچالش بکشد و پنجرهای به افقی نوین، تحلیلی نوین، تصمیمی نوین و درنهایت، تغییری نوین بگشاید تا بلکه گامی باشد برای رسیدن به تمدنی که در آن، دین تا حد ممکن دستورالعمل زندگی شود و مردمان باور کنند که دین آمده است تا درست زندگی کردن را در همه عرصهها به ما بیاموزد.
جلد اول این مجموعه با عنوان «اینجا هتل نیست!» شامل اولین حلقه است که در آن ضرورتِ پرداختن به نظام تکوین و تشریع در فهم معارف دین را تبیین کرده و کوشیده با طرح سؤال، ذهن مخاطب را متوجه اهمیت نظام اندیشه دینی کند. در حلقه دوم، به تشریح ساختار دنیا پرداخته است. دنیایی که مدرسه است، هدف تربیتی دارد. در حلقه دوم، با عنوا ن «دنیا مدرسه تربیت مؤمن مجاهد» به تشریح این مباحث پرداخته که دینداری، جهتدار کردن حرکت آدمی است در راستای هدفی که برایش خلق شده است و دین، ابعاد این حرکت را تشریح میکند.
کتاب «اینجا هتل نیست» به قلم «وحید لحمی» و «فرزاد یوسفی» در ۲۴۵ صفحه و به قیمت ۱۰۵ هزار تومان توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است. جلدهای بعدی این مجموعه در آیندهای نزدیک در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
انسان در حرکت است و اولین چیزی که هر متحرکی باید بداند، این است که در کجاست و چرا اینجاست؟ این ساختار برای چه هدفی برپا شده و چگونه پیرامون این هدف نظام یافته است؟ دینداری، جهتدار کردن حرکت آدمی است در راستای هدفی که برایش خلق شده است و دین، ابعاد این حرکت را تشریح میکند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، تمایلات، آگاهیها و رفتارها سه بعد وجودی انسان هستند. هر رفتاری از گرایشهای آدمی سرچشمه میگیرد و رفتارهای صحیح، گرایشهای همسو را تقویت میکند. آگاهیها نیز با تغییر زاویه نگاه، نظام تمایلات را تغییر میدهند و بهتبع آن، رفتار انسان را تصحیح میکنند. بنابراین، مدیریت نظام تمایلات و تغییر در شخصیت هرکس، از یکسو محتاج مداومت بر رفتارهای صحیح است و ازسویدیگر، نیازمند تصحیح نگرشها و آگاهیهای اوست.
مسیرهای صعب العبور و پرخطر را بدون نقشه نمیتوان رفت؛ نقشهای نیاز است که در آن، راه اصلی از بیراهه مشخص شده باشد. گاهی شب است، گاه راه باریک و پرتگاه عمیق میشود. باید همه درهها، رودخانهها و کوهها معلوم باشد. در نقشه، ابتدا و انتهای راه مشخص و پیچوخم ها نشان داده شده و علایمی در آن به کار رفته است؛ یکی خطر را نشان میدهد، یکی استراحتگاه را و… . هرچه در نقشه قابل بیان باشد، نمایش داده میشود. افزون بر نقشه، گاهی اوقات در راه هم نشانههایی میبینیم که هریک نکتهای را گوشزد میکند؛ مثلاً یک علامت معنایش این است که راه باریک میشود، دیگری بیانگر این است که احتمال دارد کوه ریزش کند.
واقعاً گمان ما چیست؟ آیا سازه عالم نقشه ندارد؟ آیا خالق این عالم، نقشه و نقشه خوانی برای ما نفرستاده و ما را بدون نقشه و راهنما رها کرده است؟ آیا به آیات او که علایم راهنمایی در جاده زندگی هستند، توجه داریم؟