بی‌خیال شهادت، شاسی بلند ما را کِی می‌دهید؟

گفتم: تا تو باشی مرا اذیت نکنی!  

با لحن شوخی ـ جدی گفتم: آقا ولش کن! این شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟



این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید


منبع: https://farsnews.ir/news/14010902000146/%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%84-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%B4%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%84%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D9%90%DB%8C-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AF%D9%87%DB%8C%D8%AF

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، همسر شهید مدافع‌حرم مهدی موحدنیا درباره ایامی که همسرش در سوریه بود، این گونه روایت می‌کند: مهدی خیلی شوخ بود. دفعه اول که رفته بود، من خانه‌ مادرشوهرم بودم که تماس گرفت. شماره‌اش معلوم بود، اما من توجه نکردم. تلفن را برداشتم، دیدم آقایی سلام‌ و علیک کرد و گفت: شما خانم موحدنیا هستید؟ گفتم: بله!

شهید مدافع حرم، مهدی موحدنیا، ششمین شهید مدافع حرم سبزوار است که در ۱۸فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در این شهر به دنیا آمد. او در غروب ۲۷ آبان‌ماه سال ۱۳۹۶ همزمان با شب شهادت امام رضا (ع) در بوکمال سوریه به شهادت رسید. از این شهید مدافع حرم یک فرزند پسر به نام ابوالفضل به یادگار مانده است.

درباره این شهید بیش‌تر بدانید

مِن‌مِن‌کُنان گفت: همسرتان…. با حال بدی گفتم: آقا همسرم چی؟!

گفت: همسرتان به درجه رفیع شهادت رسیدند. من بغض کردم. یک‌ لحظه خواهرشوهرم فهمید و به من اشاره کرد که این شماره‌ مهدی است و اذیتت می‌کند. منم خنده‌ام گرفت، اما خودم را کنترل کردم.

با این جمله، مهدی فهمید دستش برایم رو شده و زد زیر خنده و گفت: تو چقدر نامردی! منو به شاسی‌ بلند فروختی؟

پایان پیام/