روایتی دردناک از حمله شیمیایی صدام در عملیات خیبر

نزدیک غروب، عراق سه تا موشک به آنجا شلیک کرد و همه منطقه ر ا ترک کردند. سلطانی دست ۲ پزشک را گرفت و گفت: بیاین از این جهنم فرار کنیم.

ارشاد و آزاد کردن اسرا در میانه نبرد خیبر!

من و محسن طبا و اصغر کاظمی که راننده مرتضی بود، آمپول‌ها را برمی‌داشتیم و تند تند به ران آن‌ها می‌زدیم. سر آمپول‌های استنشاقی را هم می‌شکستیم و نزدیک بینی‌شان می‌گرفتیم. شیمیایی‌ها، تاول‌های وحشتناکی برداشته بودند.

پنجاه تا پنجاه تا، همین‌جور از روی پاسگاه می‌آمدند و بمباران شیمیایی می‌کردند. انگار نقطه کوری بود که پدافند نداشت. به ما هم گفته بودند، ممکن است بمباران شیمیایی کنند؛ اما باور نمی‌کردیم. یک سری آمپول هم تحویلمان داده بودند که اگر شیمیایی زدند، از آن‌ها استفاده کنیم.

پایان پیام/


مرحوم رحیم انصاری از فرماندهان لشکر پنج نصر در دوران دفاع مقدس، در کتاب خاطرات خود «دلفین‌‌های اروند» به روایت خاطرات خود از عملیات خیبر پرداخته که به مناسبت سالروز این عملیات بخش دوم از این خاطرات را می‌خوانیم: 

تعداد زیادی از این بچه‌ها هم شیمیایی شده بودند و فقط این بهداری شط علی را بلد بودند. دیگر نمی‌شد بچه‌ها را کنترل کنیم. جوی به وجود آمده بود که هر کسی می‌رفت دو کلمه حرف بزند، یا او را هو می‌کردند، یا توی سر و بارش می‌زدند.

روایتی دردناک از اولین حمله گسترده شیمیایی

در بخش اول این خاطرات از بسیج سراسری حدود ۲۵۰ گردان رزمنده و طرحی عملیات در نهایت اختفا سخن به میان آمد. همچنین روایتی از حضور نیروهایی با صدها هنر در تنگه هرمز فراروی مخاطبان قرار گرفت. (اینجا)

بخوان:  پروازهای فرودگاه مشهد از سر گرفته شد

و به هر کلکی بود، سر آن‌ها را گرم کرده و نیروهایش را به عقب هدایت کرده بود. نجارباشی می‌گفت: ۱۰ نفری در یک بلم بودیم. یک ذره که بلم تکان می‌خورد، همه داخل آب می‌افتادیم. می‌گفت: ۴۰ کیلومتر پارو زدیم تا به عقب رسیدیم.

عراقی‌ها پاتک کرده و دژ را تصرف کرده بودند و تعدادی از نیروهای ما با بلم (قایق بسیار کوچک) به عقب فرار کرده بودند. مرتضی هم در پد الصخره، از سر ناچاری برای اسرای عراقی سخنرانی کرده بود و گفته بود: ما شما رو آزاد می‌کنیم تا برین علیه صدام قیام کنین!

پیش از این خبرگزاری فارس در گزارشی با عنوان «فرمانی قاطع از امام خمینی (ره) که سرنوشت عملیات خیبر را تغییر داد» به بیان زوایای مختلف این عملیات پرداخته است.

شاید هزار و پانصد ششصد تا آمپول زدیم. کسانی را که توان حرکت نداشتند، با استیشن به گروهانشان می‌رساندم و برمی‌گشتم. ماسک هم نداشتیم. هر چه شیمیایی بود، چپ و راست خوردیم. فردایش هم گفتند: دیگه فایده نداره! بیاین تا برگردیم عقب. عملیات خیبر تمام شد و عباس جعفری، اسیر، اکبر بابا صفری و تعدادی از بچه‌های لشکر هم شهید شدند. رفیعی، اهل سبزوار شهید شد.



این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید


منبع: https://farsnews.ir/news/14011204000165/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%DB%8C%D8%A8%D8%B1

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، منطقه هورالهویزه برای عملیات بزرگ خیبر انتخاب شد؛ منطقه‌ای که عراق هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد به خاطر وسعت زیاد و فاصله‌اش از ساحل، ایران در اسفندماه سال ۱۳۶۲ در آن دست به عملیات بزند.

بخوان:  رونمایی از یک کشف مهم در مصر + عکس