روزی که آمریکا، صدام را از خواب بیدار کرد/ پاشو، خط دفاعی‌ات مثل آبکش شده!

گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: داستان «عملیات استانچ» از آنجا شروع شد که آمریکا دید صدام در حال باختن جنگ با ایران است و بله دیگر، آمریکایی‌ها افتادند دنبال ماجرا که نگذارند. مشهور است که «بنیاد هریتج» که یک اندیشکده آمریکایی است به دولت آمریکا طرحی ارائه داد برای «از بین بردن اصل امید» در ایران که یعنی امید ایران به پیروزی در جنگ از بین برود و ماجرایش این بود: «طرح از بین بردن اصل امید با در نظر گرفتن ۴ اصل تدوین شد؛ اول تقویت اقتصاد عراق، دوم؛ ایجاد محدودیت در منابع ارزی ایران، سوم؛ اجرای عملیات استانچ با هدف جلوگیری از فروش سلاح به ایران و چهارم؛ ایجاد محدودیت برای فروش نفت ایران…

به صدام گفتیم از خواب برخیز!

نتیجه عملیات استانچ، مشکلات متعدد و حاد ایران برای تأمین سلاح و تجهیزات نظامی بود. بعدها یکی از مقامات پنتاگون نیز به این موضوع اعتراف کرد و گفت: «پنتاگون با اجرای تحریم و عملیات استانچ مانع رسیدن اسلحه به ایران شد. پنتاگون در این عملیات از کمک‌های عربستان، کویت، عمان، بحرین و امارات متحده عربی نیز بهره‌مند بود. در نتیجه عملیات استانچ، ایرانیان از دستیابی به سلاح‌های پیشرفته محروم شدند».

عملیات استانچ از پاییز ۱۹۸۳ به فرماندهی ویلیام اشنایدر دستیار امور خارجه آمریکا در مسائل امنیتی شروع شد. به این ترتیب که آمریکایی‌‎ها با جمع‌آوری اطلاعات درباره خرید سلاح و وسایل نظامی توسط ایران، از طریق دولت یا واسطه‎‌ها یا بازار سیاه، بلافاصله وارد عمل می‌‎شدند و به کشور فروشنده تذکر می‌‎دادند یا بعضا اقدام به دستگیری فروشنده و واسطه یا خریدار می‌کردند».

بخوان:  پیرمردی که پای زوار اربعین را می‌بوسد+فیلم

نتیجه طرح کلی‌تر از بین بردن اصل امید هم این بود که «هاوارد تیچر» از اعضای شورای امنیت کاخ سفید، بعدها در کتابش نوشت: «ما به عراق آنچه را که لازم داشت تا از ایرانی‌ها شکست نخورد، دادیم. ما تمام آسیب‌پذیری‌های آن‌ها را در خطوط دفاعی‌شان تشخیص دادیم و از این نقاط ضعف مطلع‌شان ساختیم. ما می‌دانستیم اگر این کار را نمی‌کردیم ارتش ایران تا خود بغداد پیش می‌رفت… به صدام گفتیم: از خواب برخیز، خطوط دفاعی تو شبیه آبکش شده است. این کاری بود که ما برای صدام کردیم. به او توصیه‌های گرانبهای استراتژیک کردیم. ما عراقی‌ها را نجات دادیم».

پایان پیام/ ت 22


طرف دیگر ماجرای سلاح نفروختن به ایران، سلاح فروختن به دیوانه بغداد بود؛ از هر نوع و به هر میزان. درباره این کمک‌های تسلیحاتی که با چراغ سبز آمریکا و باقی قدرت‌های نظامی انجام می‌شد به توضیح بیشتری نیاز نیست و فقط دانستن همین کافی است که: «بعد از جنگ تحمیلی معلوم شد حدود ۸۰ کشور جهان به صدام کمک می‌کردند و انواع تجهیزات، وسایل نظامی، اطلاعات و همچنین پشتیبانی فنی و سیاسی و… را به رژیم بعثی عراق می‌رساندند تا شکست نخورد».

آن طرف هم بلوک غرب بود؛ آمریکا بود، اروپا بود، همین فرانسه‌ امروز که حالا تبلیغات علیه ما می‌کنند و حرف علیه ما می‌زنند، آن روز میراژ علیه ما می‌فرستادند، سوپر اتاندارد علیه ما می‌دادند؛ یعنی حمله‌ آن روزِ این کشورها علیه ما از حالا خیلی بیشتر بود. امروز آلمان‌ها فرض کنید که یک حرفی در تبلیغاتشان – صدراعظمشان یا دیگری – می‌زند؛ آن روز سلاح شیمیایی به صدام می‌دادند، کارخانه‌ سلاح شیمیایی برایش درست می‌کردند؛ یعنی دشمنی‌ها آن روز عملی‌تر و فعال‌تر بود».

بخوان:  آموزش کامل کار با گوگل ادوردز جدید (راهنمای ساخت کمپین + بهینه سازی)



این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید


منبع: https://farsnews.ir/news/14010730000802/%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%D8%B4%D9%88-%D8%AE%D8%B7-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D8%A2%D8%A8%DA%A9%D8%B4

عاقبت کار استانچ چه شد؟

درباره قانون استانچ جالب اینجاست که این قانون و تحریم تسلیحاتی ایران توسط آمریکا هنوز هم پابرجاست، ولی البته تفاوتش در این است که ایران امروز اصلا سلاح آمریکایی نمی‌خواهد بخرد؛ خودش به‌قدر کافی سلاح بومی و ایران‌ساخت دارد و خوبش را هم دارد. آمریکایی‌ها هم می‌دانند که سلاح‌های ایرانی چقدر خوبند!

اما در این سوی ماجرا، سلاح نفروختن به ایران در جبهه‌ها تنگنا ایجاد می‌کرد و ایران تنها بود در برابر همه. رهبر انقلاب تعریف کرده‌اند برای ملت ایران که وضعیت چگونه بود: «یک روز همه‌ دنیای مستکبر، مجتمعاً علیه ایران بودند… ما آن وقت برای یک سلاح متعارف به هیچ جا نمی‌توانستیم مراجعه کنیم؛ یعنی هیچ کشوری در دنیا نبود که یک سلاح متعارف ـ مثلا فرض کنید تانک ـ را بیست تا، سی تا اگر می‌خواستیم، به ما بفروشند. من همان وقت زمان ریاست جمهورىِ خودم، سفری کردم به یوگسلاوی که علی‌الظاهر خیلی هم ما را تحویل گرفتند و احترام کردند و به‌به و چه‌چه هم کردند؛ اما هرچه اصرار کردیم، این‌ها حاضر نشدند به ما همین سلاح‌های متعارف را بدهند. با اینکه یوگسلاوی جزو کشورهای مستقل بود، نه جزو غرب بود، نه جزو بلوک شرق بود؛ اما در عین حال حاضر نشدند. دیگران که خب، جای خود دارند.