ماجرای حضور شیخ حسین انصاریان در خانه‌های فساد شهرنو

پایان پیام/


روحانی تعدادی از سفته‌ها را می‌خرد و دختران را آزاد و راضی‌شان می‌کند به خانه‌‌هایشان بازگردند:
«آنها را همراهی کرده، به آغوش خانواده‌شان می‌سپردیم و می‌گفتیم که مثلاً‌ دختر شما گم شده بوده و اکنون به ما پناه آورده و از اصل ماجرا هیچ حرفی نمی‌زدیم. بعضی از زنان جوان ازدواج کردند و زندگی پاک و سالمی را تشکیل دادند.»

به گزارش خبرگزاری فارس، قبل از انقلاب روحانی جوانی خبر از خانه‌های فساد در شهرنو به‌ گوشش می‌رسد که:

«در‌ آنجا دخترانی وجود دارند که مثلا از دوست‌پسرشان فریب خورده‌اند، یا از خانه فراری بوده و به تور آدم پستی افتاده و بدین مرکز فروخته شده‌اند و اکنون روی برگشتن به خانه خود را ندارند. رؤسای آنان به هیچ‌وجه دست‌بردار نیستند و برای محکم‌کاری از زنان بیچاره سفته گرفته‌اند».

طلبه جوان کل ۱۱۲۰ خانه فساد در شهرنو را می‌خرد و مرکز بزرگی را هم در شمیران برای اسکان زنان در اختیار می‌گیرد: 
«کل اسناد در محضری به ما واگذار شد و صاحبان خانه‌ها پول خود را نقد دریافت کردند. با رضایت و درحالی‌که از خطای گذشته خود اشک می‌ریختند. زنان، میانسال‌ها و بعضی از جوانان را با آماده‌سازی و توبه‌دادن، به خانواده‌هایشان تحویل دادیم. شماری از زنان جوان را نیز شوهر دادیم. چند نفر نیز به عقد کارمندان دایره منکرات درآمده و زندگی سالمی را تشکیل دادند و اکنون صاحب فرزندانی هستند که گاهی هم پای منبر من می‌آیند.

بخوان:  نیازمند سالانه ۱۵ هزار میلیارد تومان اعتبار هستیم

گاهی رسانه‌‌ها با زنانی که از آن مراکز فساد رهایی یافته و دنبال زندگی سالمی رفته بودند، مصاحبه می‌کردند. روزی یکی از مصاحبه‌ها از رادیو پخش شد. خبرنگار از دختر جوانی سوال کرد که شما قبلاً کجا بودید و چه می‌کردید؟ او گفت: من اصلاً به قبل و بعد کاری ندارم و هیچ حرفی برای گفتن ندارم. فقط این را بگویم که یک نفر آمد و مرا نجات داد که او هم پدر من است و هم عمویم، هم برادر و دایی و مادرم، او همه کاره من است. او شیخ حسین انصاریان است.

پس از انقلاب اما مردم به شهرنو حمله کردند و به آتش کشیدند، اما دامن‌گیر همه خانه‌ها نشد:
«شهید قدوسی، دادستان انقلاب، به من گفت: برای براندازی آنجا چه کار می‌توانی انجام بدهی؟ گفتم: فقط پول و جا و مکان مناسب می‌خواهد.
او چکی به مبلغ ۳۰۰ هزار تومان برایم نوشت. آیت‌الله گیلانی نیز ۳ میلیون تومان در اختیار ما گذاشت.» 



این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید


منبع: https://farsnews.ir/news/14020128000029/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B3%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%86%D9%88

منبع: کتاب خاطرات شیخ حسین انصاریان

منطقه را با خاک یکسان کردیم؛ بخشی به بیمارستان فارابی واگذار و بخشی پارک شد.
بعد طی نامه‌ای به امام نوشتم ما اکنون باید مخارج ۴ هزار زن را بپردازیم و تقاضای کمک مالی کردم. امام گفت: اگر از کمک‌های مردمی تأمین نشدید، از سهم ما استفاده کنید.