بهانه چینی برای دست به سلاح شدن
در این بین حذف و ترور آیت الله بهشتی یکی از مهم ترین برنامه های سازمان بود. منافقین از پیش از انقلاب در پی حذف ایشان بودند؛ به طوری که در اعترافات وحید افراخته، عضو سازمان مجاهدین خلق که توسط سلطنت پهلوی اعدام شد، آمده است سازمان قصد داشت در یک تصادف نمایشی ایشان را ترور کرده و رقیب جدی خود از روحانیت را کنار زند. نگاه سازمان به بهشتی، نگاه به کسی است که روشنفکر، باسواد، دنیادیده و از همه مهم تر نگاه به شخصی است که قدرت تشکیلاتی دارد. بنابراین، نبود بهشتی می توانست حاشیه امنی برای آنان ایجاد کند.
\xa0ساعت سیم و یکسره شدن کار نظام
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، درگیری بین مجاهدین با نهضت اسلامی مبارز به پیش از انقلاب برمی گردد. در زمان سلطنت پهلوی هم نگاه اعضای سازمان مجاهدین خلق به روحانیت مبارز و نیروهای مذهبی و سنتی ذیل آن چندان مثبت نبود. تصور آنان بر این بود که روحانیت به دلیل عدم بهره بری از فعالیت های چریکی و تشکیلاتیِ برآمده از الگوهای مارکسیستی به نوعی ارتجاع در مبارزه دست زده اند که نتیجه ای نخواهد داشت. مرزبندی سازمان مجاهدین خلق با نهضت اسلامی زمانی بیشتر شد که در سال های 53 و 54 آشکارا اعضای مرکزی سازمان مجاهدین خلق به رهبری تقی شهرام تغییر ایدئولوژی را اعلام کرده و با عبورشان از دین اسلام، مارکسیست شدند.\xa0
آماده سازی برای یک قیام مسلحانه
سازمان از همان ابتدا خود را در مقابل نظام جمهوری اسلامی می دید و قصد داشت فضا را به سمتی ببرد که فضا برای شورش مسلحانه فراهم شود. در اولین گام اعضای سازمان مجاهدین خلق باید به یک حد نصاب مطلوب برسند که بتوانند با عِده بیشتری سلاح به دست بگیرند و عملیات مسلحانه را شروع کنند.\xa0
به گفته مسعود رجوی،\xa0منافقین منتظر «ساعت سیم» بودند تا بتوانند بنا به ظرفیت خود و همچنین بسط نفوذ در ساختار نظام، ضربه کاری به جمهوری اسلامی را وارد سازند. برای همین پیش دستی در این امر را چه از سوی خود و چه از سوی سایر گروهک ها موجب نقض نقشه خود می دانستند.\xa0
تیغی که دیر یا زود بر گردن التقاطی ها می نشست
پس از سناریوی حمله به خانه ابریشمچی ها، سازمان اعلامیه سیاسی ـ نظامی شماره 19 را منتشر ساخت و جنگ مسلحانه با نظام را اعلام کرد. البته نکته ای را هم باید اینجا بیان کرد و آن این است که سازمان مجاهدین خلق هیچگاه سلاح خود را زمین نگذاشت، بلکه سعی کرد آن را برای مدتی به حالت تعلیق در آورد. برای همین آنان نسبت به اعمال تروریستی گروهکی مثل فرقان اعتراضی نکردند، بلکه صرفا اعتراضشان به این بود که این قبیل اقدامات موجب می شود نظام کار امنیتی و پلیسی را با قوت پیگیری کند. بنابراین قدرت غافلگیری از ضربه ما کاسته می شود!\xa0به عبارتی سازمان هیچ وقت از شهادت شهیدان مطهری و مفتح ناراحت نشد، بلکه اعتراضش بر این بود که این اقدامات نظام را هوشیار می کند.
اما پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی و اقبال گسترده مردم به سمت نیروهای مذهبی و سنتی تمام تحلیل ها و تصورات اعضای سازمان مجاهدین خلق را به هم ریخت. آنان که می پنداشتند باید در رأس حاکمیت قرار بگیرند و قدرت مطلقه را از آن خود کنند به یکباره شاهد به حاشیه رانده شدن خود توسط مردم شدند. در چنین وضعی، منافقین باید تاکتیک خود را عوض کرده و با پیگیری استراتژی جدید اهداف خود را محقق می ساختند. بنابراین در تحلیل های رده مرکزی سازمان، جمع بندیِ مهمی از سوی مسعود رجوی ارائه شد: «دیر یا زود تیغ خمینی بر گردن ما خواهد نشست.»