نوربالا‌| عباس بابایی نگذاشت خادم مدرسه‌شان اخراج شود

 چند روز بود که شوهرم نمی‌توانست مدرسه را نظافت کند. کمرش درد می‌کرد. مدیر چند بار جلوی دانش‌آموزان شوهرم را تحقیر کرده بود. تهدید کرده بود که اخراجمان می‌کند و اثاثیه‌مان را بیرون می‌ریزد. اما چند روز صبح‌ها که بیدار می‌شدیم حیاط مدرسه تمیز و جارو شده بود.

پایان پیام/


گفتم: پدر و مادرت ناراحت می‌شوند اگر بفهمند که به جای درس خواندن، مدرسه را جارو می‌کنی.

با شوهرم رفتیم توی حیاط. دانش آموز کوچک اندامی بود که چهره‌اش آشنا به نظر می‌رسید. وقتی ما را دید سرش را زیر انداخت و سلام کرد. گفتیم: اسمت چیه؟

جواب داد: عباس بابایی.

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شهید عباس بابایی یکی از محبوب‌ترین و باسوادترین قهرمانان هشت سال دفاع مقدس است. شاید فکر کنید او در کودکی و نوجوانی از جمله دانش‌آموزانی بود که به چیزی جز درس و مشق فکر نمی‌کرد و در زندگی اهمیت خاصی به اخلاقیات و فعالیت‌های جانبی نمی‌داد؛ اما مطالعه روایتی از  همسر خادم مدرسه‌ای که شهید بابایی در آن تحصیل می‌کرد، چیز دیگری را حکایت می‌کند:

گفت: من که به شما کمک می‌کنم، خدا هم در خواندن درس‌هایم به من کمک خواهد کرد.


شهید عباس بابایی در کنار آیت‌الله خامنه‌ای



این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید


منبع: https://farsnews.ir/news/14020424000259/%D9%86%D9%88%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%E2%80%8C%7C-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D8%AF%D9%85-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87%E2%80%8C%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%AC-%D8%B4%D9%88%D8%AF

نزدیک صبح بود که سایه‌ای از دیوار بالا آمده و حیاط را جارو می‌زد. دوباره نگاهی به حیاط کردیم، گفتم: حتماً خودشه.

بخوان:  شعری از فاطمه معصومی با مصرع «شکوه بارگاه تو، زمین را آسمانی کرد»

نه من جارو می‌زدم، نه شوهرم توانایی این کار را داشت. نمی‌دانستیم چه کسی این کار را می‌کند. فکر کردیم شب را بیدار بمانیم و ببینیم کار کیست؟