پویا میگفت: «مثل زنهای کوفی حرف نزن!» این جمله همسرم خیلی به من برخورد و بدجور گران تمام شد. انگار که تلنگری برایم شد. میگفت: عزیزم خوب به حرفهایم فکر کن. زمانی که ما مصیبتهای امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را میشنیدیم با خودمان میگفتیم: ای کاش ما در آن زمان بودیم و امام حسین را تنها نمیگذاشتیم. الان هم همین طور است. یزید زمان دارد ظلم میکند و حسین زمان دارد ظلم میبیند. من نمیخواهم جزو گروه توابین شوم. بنابراین من هم چون با پویا هم عقیده بودم آرام شدم و رضایتم را به او اعلام کردم.
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، «پویا ایزدی» خواب و خوراک نداشت. اخبار سوریه را مدام دنبال میکرد. اینکه تکفیریها چه جنایاتی علیه مردم مظلوم آنجا میکنند. خودش دختر داشت و میدانست وقتی دست حرامی به یک دختر برسد چه بر سر پدرش میآید. عزمش را جزم کرد و راهی سوریه شد. سرانجام در روز تاسوعای سال ۹۴ و در منطقه حلب مزد جهادش را گرفت و شد شهید مدافع حرم. همسرش خاطرهای را از این شهید عزیز اینگونه روایت میکند:
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید