من گفتم: «ما که میدانیم شما این گونه هستید؛ اما برای مردم فرق میکند!»
امام فرمودند: «مردم باید بدانند اگر من در یک جایی بودم که بمب، پاسدارانِ اطراف منزل مرا بکشد و مرا نکشد، دیگر به درد رهبری این مردم نخواهم خورد! من زمانی میتوانم به مردم خدمت کنم که زندگیام مثل مردم باشد. اگر مردم یا این پاسداران یا کسانی که در این محل هستند، طوریشان بشود، بگذارید به من هم بشود تا مردم بفهمند همه در کنار هم هستیم»
امام جواب دادند: «والله قسم من بین خودم و آن سپاهی که در سه راه بیت است، هیچ امتیاز و فرقی قائل نیستم. اگر من کشته شوم یا او کشته شود، برایم فرقی نمیکند.»
«یک روز حدود ۷ الی ۸ بعدازظهر موشک به اطراف جماران اصابت کرد. خدمت امام رفتم و عرض کردم: «اگر یک مرتبه یکی از موشکهای ما به کاخ صدام بخورد و صدام طوری بشود، ما چه قدر خوشحال میشدیم؟ اگر موشکی به نزدیکیهای اینجا بخورد و سقف اینجا پایین بیاید و شما یک طوری بشوید چه؟»
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید