مناجات با امام حسین(ع)
یک روضهخوانِ خسته فقط آه میکشد
آه از خزان، به جانِ بهارانه غدیر
در مجلس حسین به معراج میرویم
فیض دمادم آمده حیَّ علَی العَزا
من کشته فتاده به اندوه غربتم
مقتول عشقبازی شلاق با اسیر
آه از حضور حرمله در چله کمان
با خشم بیملاحظه با نیت حقیر
با افتخار نام تو را جار میزنم
با اعتماد نوکر خود را بغل بگیر
خواهی دعا کن از نَفَسَت زندهتر شوم
خواهی بگو به بزم عزاداریام بمیر
سرهای قدسیان و سر خاکیان همه
بر زانوی غم آمده حیَّ علَی العَزا
سربسته حرف میزنم: از دست حرمله
ناگاه شد دریده گلو با جفای تیر
ماه محرم آمده حیَّ علَی العَزا
طوفان ماتم آمده حیَّ علَی العَزا
آه از شبی که جهل، جهان را ملول کرد
حُرمت شکست و رحم نکردند بر سفیر
پیر و جوان به محضر فیض میرسند
در بزم عشق فرق ندارد جوان و پیر
با یاد آفتاب جهانتاب، در کویر
جوشان دو زمزم آمده حیَّ علَی العَزا
ویرانی خرابه خرابم کند عجیب
وای از غرور دختر دلواپس امیر
ما را قبول کن که بیفتیم پیش تو
بدبخت آن کسی که نشد با تو سر به زیر
هنگام دل سپردن و هنگام شیون است
گرچه نفَس کم آمده حیَّ علَی العَزا
دلدادهها تبسمتان را چشیدهاند
آزادگیاست در دل بیچاره اسیر
تا نور عشق زندگیات را صفا دهد
فرصت فراهم آمده حیَّ علَی العَزا
مُهر نماز ما اثر مِهر ناب توست
ای خاک پاک کرببلای تو بینظیر
منتپذیرِ عشق توام ای اثرگذار
منتپذیرِ حضرتِ تاریخناپذیر
پایان پیام/